یه نصیحت

ساخت وبلاگ
...میدونید بدبختی مملکت ما و سیستم آموزشی ما چیه؟اینه که در نهایت ی آدم شصت و خورده ای ساله هنوز به درجه از فهم و شعور نرسیده که اگر از دست کسی ناراحته یا باهاش مشکلی داره بیاد بشینه و باهاش دوستانه و با استدلال حرف بزنه. حرفای طرف مقابلش رو گوش کنه و مشکلش رو باهاش حل کنه نه این که مثل بجه های شیش هفت ساله با قهر و بی محلی و فشار سعی در مجبور کردن طرف مقابل برای قبول حرفش کنه.انقدر به درجه ای از بلوغ نرسیده که هنوز از ابزار فشار استفاده می کنه و سعی در مجبور کردن طرف داره . بدون این که برای فکر و نظر و عقیده ی طرف مقابل احترام قائل باشه. یه آدم دیکتاتور زور گو که فکر می کنه همیشه بهترین فکر مال اونه و دیگرون مشتی احمق نادون بیشتر نیستند.این محصول این سیستم و مملکته. آدمی که بدون هیچ حیا و شرم و خجالتی توی روی طرف داد بزنه بگه احمق.این آدم فاقد کوچک ترین مقدری از شعور، ادراک و فهم متسفانه خودشون رو فردی محق و صاحب رای برای تصمیم گیری برای زندگی و آینده ی مردم میدونن.پی نوشت: تصمیم گرفتم قوی باشم و تموم کنم این غم نامه رو. خدا کمکم کنه. یه نصیحت...
ما را در سایت یه نصیحت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dobaree00 بازدید : 47 تاريخ : چهارشنبه 29 شهريور 1402 ساعت: 18:41

..مرسی ازتون که با حرفای خوبتون منو به این زندگی دلگرم میکنید.مرسی که هستیدوجودتون و کامنت هایی که برای من میزارید چه خصوصی و چه پابلیک برام خیلی با ارزشهامیدوارم هیچ وقت غم و ناخوشی و دلمردگی سراغتون نیاد.بازم یه دنیا تشکرررررر. یه نصیحت...
ما را در سایت یه نصیحت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dobaree00 بازدید : 48 تاريخ : چهارشنبه 29 شهريور 1402 ساعت: 18:41

شنبه:امروز این اتاق رو که از شلختگی و به هم ریختگی به قول خودمون مثل تودلی سگشده بود رو بلاخره تمیز و مرتبش کردم. به هم ریختگی این کنج عزلت ناشی از افسردگی سه ماهه ی من بود که خوب این غم نامه عجالتا بسته شد. میدونی تو سایت تاروت رنگی هروقت فال تاروت میگیری یه چیزی تحت عنوان عبارت شفا بخش می نویسه. عبارت شفا بخشی که من برای خودم پیدا کردم و بهش رسیدم و باهاش این غم نامه رو بستم هم این بود: هرگز برای چیزی که هرگز نداشتیش غصه نخور. عصرم که با یکی از آشنایان رفتیم باغ و هوای خنک و خوب ،خوش گذشت.یک شنبه:امروز صبح رفتیم جمع آوری میوه. راستش دیشب نمایندمون مستر غ یه برنامه گذاشت و گفت این برنامه ی این ترمه و احتمالا فردا انتخاب واحده. منم وسطای میوه چینی دلم شور افتاد که نکنه سایت باز شده و الان سر من بی کلاه میمونه. خلاصه اعصابم خورد شد و خدا خدا می کردم برسیم خونه. وقتی رسیدیم خونه دیدم که نه هنوز سایت باز نشده ولی حوالی ساعت دو بود سایت باز شد و من اولین نفر انتخاب واحد کردم. ولی عجیب بچه هامون دل گنده. تا الان که ساعت شیش و نیمه هیچ کس از کلاس29نفری جز من انتخاب واحد نکرده. زبان تخصصی هم هنوز ارائه نشده در حالی که باید این ترم برش داریم. یه خبر فاکینگ بد هم این که چهار شنبه ها تا6کلاس داریم و احتمالا نتونم چهار شنبه برگردم خونه و باید صبح پنج شنبه برگردم. دو شنبه:امروز صبح اینجوری شروع شد که بعد از صبحونه یه حال اساسی به اتاق اردکام دادم. اول شلنگ گرفتم و در و دیوارشو آب گرفتم بعدم خاک زیر پاشونو جا به جا کردم. تو طول تابستون که هوا گرمه اردکا بیرون میخوابن اما زمستون هوا خیلی سرده و شبا باید برن تو اتاقشون. بعد هم سقفشونو برداشتم تا زمین زیرش هوا بخوره. مامانم از صبح رفته بود خ یه نصیحت...
ما را در سایت یه نصیحت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dobaree00 بازدید : 42 تاريخ : چهارشنبه 29 شهريور 1402 ساعت: 18:41

خلاصه بگم. دوستاتونو هر چند وقت یه بار آزمایش کنید. نه که مثل من هفت سال با یه آدم چیپ دوزاری دوست باشید بعد بفهمید طرف فقط موقع خوش خوشان دوستتونه و اون موقع که باید باشه نیست. اون موقع که بهش نیاز داری ولت میکنه.آدم دوست رو برای موقع سختی ها و تلخی ها میخواد وگرنه تو موقع خوشی که دشمنتم دوستت میشه.خلاصه از من نصیحت که به خیلی آدما تکیه نکنید که دیوار گلی هم نیستند حتی.خدا رو شکر که این سختی اومد که بفهمم به کی میگم رفیق.من به قول خود مادون انسانش یار غارش بودم اما اون حتی رفیق دستیمم نبود.پی نوشت:خانوم ن م امیدوارم بدونی از کجا داری میخوری رو مخ سطحی نگر ساده لوح. عین کبک سرتو کردی توی برف انگار که داریم تو اروپا زندگی می کنیم. این روشای احمقانه که تو واسه بی دردیت گرفتی فقط تو اروپا جواب میده. یه نصیحت...
ما را در سایت یه نصیحت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dobaree00 بازدید : 52 تاريخ : پنجشنبه 16 شهريور 1402 ساعت: 11:55

یه بار یه حرف خوبی به یکی از دوستام گفتم.بهش گفتم آدم از هر کس زخم میخوره و از هر کس نا امید میشه، هر وقت بی کس و بی پناه میشه به خونواده پناه میبره. اما وقتی از خونواده زخم بخوره و اونا پشتشو خالی کنن و حمایتش نکنن و دستشو نگیرن تا به آرزو هاش بسه، وقتی حس می کنه تو خانواده جایی نداره و هم پدر و هم مادر از دستش خسته شدن و دیگه نمیخوانش؛ اون وقت باید چه کار کنه؟الان من که تو این وضعیتم باید چه کارکنم؟الان که قلبم زخمی شده و جیگرم خون شده و دلم شکسته باید چه کار کنم؟چرا خدا خودکشی رو گناه کبیره کرد؟ الان من که از اون جا رونده و ازین جا موندم باید چه کار کنم؟ مرگ برام راحت تر نیست تا این شکنجه ی هر روزه که اسمشو گزاشتن زندگی؟اگه میام و اینجا مینویسم از بی کسیمه. از اینه که تو این آسمون خدا من یه ستاره ندارم که دردمو بهش بگم و گرنه که میدونم تف سر بالاس.دوم هم به دلیل اینه که روزگار این است که گه عزت دهد گه خوار دارد. یه روز آدرس این وبلاگو بهشون بدم و بگم ببینید چه بلایی سر من اوردید. منی که تو این منجلاب مثل سگ جون کندم تا خودمو بالا بکشم و دست خودمو یه جایی بند کنم اما شما از من یه زن احمق نادون زلیل میخواستین. من مقاومت می کنم و قوی میمونم اما شما مثل لشگر بزید منو دوره کردین و با کاراتون، با حرفاتون، حتی با نگاه کردنتون تیر پشت تیر به قلب من می زنین.خدا ازتون نگزره. شما که حامی بودن بلد نیستید چرا منو به این جهنم اوردید؟ چرا گزاشتین دوباره کنکور بدم؟ چرا الکی اداشو در اوردین؟می سپارمتون به اون بالا سری. حسابتون با اون. من بر خلاف شما نه دلشو دارم نه میتونم سنگ دل باشم و انتقام بگیرم.خودش انتقام دل خون و اشکامو ازتون میگیره.دیر و زود داره ولی ...مرورگر شما از Player ساپورت ن یه نصیحت...
ما را در سایت یه نصیحت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dobaree00 بازدید : 71 تاريخ : دوشنبه 6 شهريور 1402 ساعت: 4:10